اومدم یکم بنویسم ذهنم سبک شه:)
نمیدونم چقدر برای رفتن به رابطه جددی اماده ام یا نه ولی میدونم دیگه خیلی نه قراره از حد و حدودام کوتاه بیام..هم خط قرمزامو کامل حفظ کنم..
چیزی نمونده به بیست و پنج سالگی..میدونم قرار کلی اشتباه های دیگه کنم ولی حداقل از اشتباهاتی که ضربه خورذم دوباره و یا خیلی کمتر باید ضربه بخورم..
من با این آدم دیگه تا وقتی نبینمش به چیزی فکر نمیکنم و فقط وقتی میخواستم ببینمش روز قبلش حرفامو تو ذهتم مرور میکنم که همه چی و در کمال ارامش و احترام بدون این که ناراحتی و کدورتی هم به وجود بیاد حرفامو میزنم.
همین به یکم صحبت کردن هر شب و حال پرسیدن اکتفا میکنم.
پس از امروز تا اون روز که حداقل دو سه هفته دیگست نه تو ذهنم چیزی میچینم نه کاری میکنم نه ذهن و وقتمو هدر میدم..به وقتش فیس تو فیس حرفامون و میزنیم و تصمیم میگیریم..فقط این دفعه من بزرگتر و پخته ترم.
پس تمام تمام تمرکزم رو ارشد باشه و این که چیکار کنم خواب شبم درست شه و روزها زودتر پاشم و استارت روزم دیگه از 9 صبح بزنم نه تازه دو و سه تمرکزم برگرده!
تا اخر هفته هم یه برنامه درست میریزم تا اخر مهر و روز ازمونم درس بخونم.
فعلااا