مستاصلم..

بگذریم سال و خیلی بد شروع کردم
با استرس زیاد و همچنان ادامه داره
نمیتونمم بروز بدم به هیچ کس، حتی میم

بدی ماجرا اینجاست 
نمیدونم دقیقا دلیل چیه؟ 
پیدا کردن جای جدید برای کار؟ترس از مصاحبه رفتن؟ نگرانی های رابطم و ترس از آینده؟ درسای ارشد و گرفتن پایان نامه؟ مدرک‌ دوره تی تی سیم که باید بگیرم؟ قضایای خانوادگی؟وضعیت سین؟ وضعیت اینجا؟ جنگ؟ بودن یا نبودن تو اینجا؟ وضعیت مالیم و بی ثباتیم؟
مستاصلم واقعا🫠 

نیاز دارم برم یه مسافرتی که کامل دور باشم از محیط خونه و مدرسه و حتی این شهر شلوغ و پر ماجرا،  حتی شده برای دو‌ روز دور باشم، دور از خانواده و مدرسه و تمام قضایاش باشم، میم ولی باشه کنارم

کاش جور میشد میرفتیم ولی احتمال خیلی زیاد نمیشه، به خاطر زمانش که مرخصی ندارم و خیلی شلوغم این ماه و به خاطر کلاس تی تی سیم و دانشگاه و بعد اون از اون موقع که دست میم تنگ تر شده حتی کافه رفتن یا چیزی خریدن یا خرج کردن برام شده یه عذاب وجدان بزرگ، میگم این آدم خیلی دریافتی نداره چند ماهه و من همش نباید خرج کنم، گرچه سعی کردم بیشتر از قبل من هم سهیم باشم ولی بازم اصلا با خیال راحتی قبل نیستم. حتی دلم نمیاد مطرح کنم

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
به نظرم 21 سالگی به بعد یه سنیه که آدم میخواد دونه دونه بره که برسه به آرزوهاش تا دیر نشده..
نمیدونم شما از کِی شروع کردین برای دویدن به سمت آرزوها و اهدافتون
سنش مهم نیست..مهم اینه به یه جایی آدم میرسه میگه..خب من یه بار زندگی میکنم..چرا همون یه بارو به بهترین شکل ممکن زندگی نکنم؟
این سئوال برای من تو ماه های اول بیست و یک سالگیم اتفاق افتاد
از این روزها و این دهه اینجا مینویسم برای خودم و برای شما اگر بخوانید..
با مهر
یک دختر بیست و شش ساله ی پاییزی:)
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان