بگذریم سال و خیلی بد شروع کردم
با استرس زیاد و همچنان ادامه داره
نمیتونمم بروز بدم به هیچ کس، حتی میم
بدی ماجرا اینجاست
نمیدونم دقیقا دلیل چیه؟
پیدا کردن جای جدید برای کار؟ترس از مصاحبه رفتن؟ نگرانی های رابطم و ترس از آینده؟ درسای ارشد و گرفتن پایان نامه؟ مدرک دوره تی تی سیم که باید بگیرم؟ قضایای خانوادگی؟وضعیت سین؟ وضعیت اینجا؟ جنگ؟ بودن یا نبودن تو اینجا؟ وضعیت مالیم و بی ثباتیم؟
مستاصلم واقعا🫠
نیاز دارم برم یه مسافرتی که کامل دور باشم از محیط خونه و مدرسه و حتی این شهر شلوغ و پر ماجرا، حتی شده برای دو روز دور باشم، دور از خانواده و مدرسه و تمام قضایاش باشم، میم ولی باشه کنارم
کاش جور میشد میرفتیم ولی احتمال خیلی زیاد نمیشه، به خاطر زمانش که مرخصی ندارم و خیلی شلوغم این ماه و به خاطر کلاس تی تی سیم و دانشگاه و بعد اون از اون موقع که دست میم تنگ تر شده حتی کافه رفتن یا چیزی خریدن یا خرج کردن برام شده یه عذاب وجدان بزرگ، میگم این آدم خیلی دریافتی نداره چند ماهه و من همش نباید خرج کنم، گرچه سعی کردم بیشتر از قبل من هم سهیم باشم ولی بازم اصلا با خیال راحتی قبل نیستم. حتی دلم نمیاد مطرح کنم