یادتونه با خودم قرار گذاشته بودم که با خودم به یه تکلیفی برسم؟
رسیدم
کلاس کنکور ارشد ام بی ای نوشتم
آیلتس هم همین طور سطح بعدی و ثبت نام کردم
قراره درس بخونم..قراره برای یک بار هم شده سخت تلاش کنم..سختی بکشم..کار کنم
میخوام به خودم ثابت کنم که میتونم
هر چند شاید دیر..ولی هر جا شروع کنی خوبه
میدونم این شش ماه نفس گیره..میدونم سخته..ولی میخوام ته تلاشمو کنم
میدونم زندگی خیلی خیلی غیر قابل پیش بینیه.. نمیدونم چی میشه..این راه این مسیر چی برام دیده و قراره چه اتفاق های تا خود روز کنکور بیفته ولی باید با تمام وجودم تلاش کنم
یه چیزی و بهش ایمان دارم..وقتی تلاش کنی قطعا نتیجش و میینی
چه سر اوت قضیه چه بعدها..تمام ادم های پر تلاش زندگیم نتیجه گرفتن هر چند خیلیهاشون دیر یا حتی نه به موقع ولی میدونم که این تلاش نتیجه خواهد داشت:)
پلن اول قبول شدن ارشد ام بی ای و آوردن رتبه زیر ۵۰ . دلم شریف و تهران و امیر کبیر میخواد
پلن بعدی آیلتس ۷ گرفتنه که بعد ارشد سفت و سخت ادامش میدم
و یاد گرفتن رانندگی ..چیزی که سالهاست معضله برام..باید از پسش بر بیام
دلم میخواد تمام روزهای ببست پنج سالگیم در حال رشد باشم در حال کار و فعالیت و رسیدن به خواسته هایی که آرزوم بوده همیشه
مینویسم اینجا
که هی برگردم بخونم به خودم بگم هی ببین تو بااااید ادامه بدی
دلم میخواد یه دفتر هم بردارم توش از خود فردا ک شروع میکنم ب خوندن بنویسم فقط باید یه جای امن برای دفتر پیدا کنم.
همین
به امید خدا