دلتنگی

تموم شدن یه رابطه فقط خشم و نبخشیدن و گریه و سرزنش نداره

فقط به یاد افتادن کارهای و رفتارهای اشتباه طرف مقابل و نداره

یه موقعه ها مثل امروز انقدر دلت تنگ میشه که میخوای بمیری..میخوای بگی گور بابای همه چی فقط برگرد ببینمت و حرف بزنیم..اصلا به جهنم که اون همه ضربه زدیم بهم..

میری تو گالری بلکه یه عکس یا نشونه ای که پاک نکردی و پیدا کنی..میری پروفایل بلاک شده اش و بلاک شدت رو هی میبینی..میری با یه اکانت دیگه صفحه پرایوت اینستاشو میبیتی و میفهمی قبلا سال تا سال پست نمیزاشت و تو همین مدت سه تا گداشته..میفهمی فالووراش خیلی بالا رفته..میفهمی...میفهمی..

لعنت به دلتنگی..ولی باید کنترل کنی خودت و ..گریه کن..دلت تنگ شه..برو تو خودت..ولی خواهشا احساساتتو کنترل کن و کار احمقانه نکن.

 

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
به نظرم 21 سالگی به بعد یه سنیه که آدم میخواد دونه دونه بره که برسه به آرزوهاش تا دیر نشده..
نمیدونم شما از کِی شروع کردین برای دویدن به سمت آرزوها و اهدافتون
سنش مهم نیست..مهم اینه به یه جایی آدم میرسه میگه..خب من یه بار زندگی میکنم..چرا همون یه بارو به بهترین شکل ممکن زندگی نکنم؟
این سئوال برای من تو ماه های اول بیست و یک سالگیم اتفاق افتاد
از این روزها و این دهه اینجا مینویسم برای خودم و برای شما اگر بخوانید..
با مهر
یک دختر بیست و شش ساله ی پاییزی:)
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان